مقدمه
فسخ و انفساخ دو مفهوم مهم و پرکاربرد در قراردادها هستند که در ادامه به توضیح این دو مفهوم و وجه افتراق آنها میپردازیم .
ابتدائا برای توضیح این دو مفهوم لازم است مقدمه ای را از قبل بدانیم : طبق قانون مدنی عقود به دو دسته تقسیم میشوند :عقد لازم و جایز
عقد لازم
به عقدی گفته میشود که هیچ یک از طرفین نمیتوانند آن را فسخ کنند، مگر در موارد خاصی که قانون پیشبینی کرده مثل عقد بیع (خرید و فروش)، عقد اجاره، و عقد نکاح است. در این نوع عقد، تعهدات طرفین بهصورت مستمر و تا پایان مدت قرارداد لازمالاجرا هستند.
عقد جایز
به عقدی گفته میشود که هر یک از طرفین میتوانند آن را هر زمان که بخواهند، بدون نیاز به دلیل خاصی، بهم بزند . مثال های عقد جایز میتوان به عقود وکالت و عقد عاریه اشاره کرد. انعطافپذیری در این عقد به طرفین اجازه میدهد که در صورت عدم رضایت، بهسادگی از قرارداد خارج شوند
در عقود لازم هیچ یک از طرفین نمیتوانند عقد را بهم بزنند مگر اینکه از حق فسخ یا خیار قانونی برخوردار باشند یا شرایط طوری باشد که قرارداد منفسخ شود یا باطل باشد
فسخ
یعنی بهم زدن و از بین بردن تمامی تعهدات قرارداد به صورت یکطرفه و منظور از انفساخ هم بهم خوردن قرارداد به صورت غیر ارادی و اتوماتیک وار و خود به خود است
تفاوت فسخ و انفساخ این است که یکی از طرفین یا هردوطرف باید از این حق برخوردار باشند و برای اعمال اون باید اراده خودشان را اظهار کنند
انفساخ
اما در انفساخ به علت عواملی نظیر خارج از اراده طرفین یا عوامل قانونی و شروط قراردادی اتفاق میافتد همچنین، باید مد نظر داشت فسخ فقط مختص عقود لازم است ، اما انفساخ، هم در عقود لازم و هم جایز ممکن است اتفاق بیافتد
-در فسخ فرد دارای این حق باید اراده ی خودش رو به صورت شفاهی کتبی یا ارسال اظهارنامه قضایی یا اصلا به هر طریقی به شخص مقابل باید اعلام بکند
- اما در انفساخ کافی است که یکی از شرایط قانونی سبب انفساخ مثل فوت جنون و سفه( البته در عقود جایز )، یا اینکه یکی از شروط قراردادی که رخ دادن اون منجر به منفسخ شدن خود ب خود قرار داد میشود یا یکی از شروط دیگر مد نظر طرفین اتفاق بیافتد که البته نیازی به اراده طرفین هم نیست